در این مقاله قصد داریم شما را با مراحل مختلف المپیاد دانش آموزی ادبی آشنا کنیم.
المپیاد ادبی، مسابقهای در سطح کشوری است که دانشآموزان را با متون ادبی ایران آشناتر کرده و آنها را به ادامهی تحصیل در رشتههای علوم انسانی و به خصوص ادبیات فارسی تشویق میکند. این المپیاد، پس از المپیاد ریاضی، همگام با المپیاد فیزیک، باسابقهترین المپیادهای کشور است و از سال تحصیلی ۶۷-۱۳۶۶ بنیان گذاشته شد.
شرکت در این المپیاد برای همهی دانشآموزان رشتههای نظری آزاد است و مانند دیگر المپیادها [+] این مسابقه نیز در سه مرحله انجام میگیرد. مرحلهی اوّل، شامل ۱۰۰ پرسش چهارگزینهای، از کتابهای درسی دبیرستانی (حدود ۳۰%) و برخی منابع غیردرسی (حدود ۷۰%) است که هرساله توسط کمیته ادبی باشگاه دانشپژوهان جوان اعلام میشوند. این مرحله معمولاً در بهمنماه هرسال برگزار میشود و حدود ۱۰۰۰ نفر در آن پذیرفته میشوند.
مرحلهی دوم در اردیبهشت هر سال برگزار میشود و پذیرفته شدگان مرحلهی اول برای راهیابی به دورهی تابستانه و کسب مدال به رقابت میپردازند. در این مرحله ۴۰ نفر پذیرفته میشوند که همگی در دورهی تابستانه مدال خواهند گرفت.
تاریخچهی المپیاد ادبی
شرکت در این المپیاد، تا دورهی چهاردهم (سال تحصیلی ۸۰-۱۳۷۹) فقط مخصوص دانشآموزان دو رشتهی نظری علوم انسانی و علوم و معارف اسلامی بود و شش نفر نخست (پس از سه مرحله رقابت و آزمون)، مدال طلا دریافت کرده، میتوانستند در رشتهی زبان و ادبیات فارسی وارد دانشگاه مورد علاقهی خود شوند. امّا از دورهی پانزدهم محدودیت رشتهی دانشآموزی برداشته شد و دانشآموزان دو رشتهی دیگر نظری، یعنی ریاضی-فیزیک و علوم تجربی نیز به جمع رقابتکنندگان پیوستند؛ امّا برای ایشان سهمیهی طلا بصورت مازاد و مشروط درنظر گرفته شد؛ بهاینمعنیکه پس از رقابت چهل دانشآموز برتر کشور (مرحلهی سوم؛ دورهی تابستانی)، شش نفر نخست رشتههای انسانی و معارف، مانند گذشته، مدال طلا میگرفتند، و سه نفر نخست رشتههای ریاضی و تجربی، درصورتیکه نمرهی علمیای بیشتر یا مساوی نفر ششم انسانی و معارف آورده بودند، مدال طلا میگرفتند. (و البته غالباً تنها یک یا دو نفر از دانشآموزان ریاضی و تجربی میتوانستند چنین نمرهای کسب کنند). این حذف محدودیت، که از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی تصویب و ابلاغ شده بود، باعث اعتراض کمیتهی علمی المپیاد ادبی و استعفای دستهجمعی ایشان شد.
پس از پایان دورهی هفدهم و توزیع مدالها، شورای عالی انقلاب فرهنگی تغییری در تعداد سهمیهی طلای کشوری المپیادها تصویب و ابلاغ کرد (۱۴مهر ۱۳۸۳) که طبق آن، در المپیاد ادبی، سهمیهی دانشآموزن رشتههای انسانی و معارف، از ۶ به ۱۲، و سهمیهی دانشآموزان رشتههای ریاضی و تجربی، از ۳ به ۶ افزایش یافت. بدینترتیب، تعدادی از مدالآوران نقره نیز به جمع طلاآوران پیوستند و از مزیت دانشگاه بیکنکور بهرهمند شدند. این قانون همچنان پابرجاست. از دورهی بیستوپنجم (سال تحصیلی ۹۱-۱۳۹۰) محدودیت تعیین رشتهی دانشگاهی نیز برداشته شد تا طلاآوران ادبی بهجای آنکه تنها مجاز به انتخاب رشتهی زبان و ادبیات فارسی باشند، بتوانند از بین تمام رشتههای گروههای امتحانی علوم انسانی و هنر، رشتهی موردعلاقهی خود را انتخاب کنند.
بخش اول
سیاُمین المپیاد ادبی در سال تحصیلی ۹۵-۹۶ برگزار شد و از امسال این المپیاد وارد دهه چهارم خود میشود و بدین ترتیب پس از المپیاد ریاضی، و در کنار المپیاد فیزیک، قدیمیترین المپیاد کشور محسوب میشود. به همین جهت، و نیز از آنجایی که این المپیاد با هویّت ایرانی سر و کار دارد، نیازمند توجّه ویژهای است. ادبیات فارسی، اگر نگوییم مهمترین شاخصه فرهنگی ایران پس از اسلام است، بیشک یکی از مهمترین شاخصههای آن بوده است، به نحوی که اگر بخواهیم ادبیات فارسی را با موسیقی، نقاشی، خطّاطی، و باقی عرصههای فرهنگی که در ایران وجود داشته است، مقایسه کنیم، از حیث کیفیّت و کمیّت و استمرار، در صدر خواهد درخشید و این ادّعا را چه از تعداد فراوان ضربالمثلهایی که از آثار ادبی نشات گرفتهاند و چه از حافظه شعری بسیاری از مردم و چه از محافل شاهنامهخوانی و حافظخوانی و چه از علاقه به مشاعره در بین مردم میتوان دریافت. به همین جهت، یکی از گامهای مهمّی که در حمایت از ادبیات فارسی در میان قشر نوجوان برداشتهشدهاست، بنیاننهادن این المپیاد بوده است. در این سه یادداشت، ابتدا به معرفی المپیاد ادبی میپردازم، سپس به منابع مشهور و روند مطالعه اولیه اشاره خواهم کرد و در پایان از شیوه آمادگی برای آزمون سخن خواهم گفت. با توجه به آنکه بیشتر قصد دارم که این نوشته برای برنامهریزیهای آینده توسّط مدارس یا دانشآموزان مفید باشد، از مسائل مربوط به گذشتههای دور یا برخی حوادث که استثنائاً در یک سال رخ دادهاند، چشمپوشی میکنم و بیشتر به روند المپیاد در چند سال اخیر خواهم پرداخت.
المپیاد ادبی در هر سال تحصیلی یکبار و در سه مرحله برگزار میشود. مرحله اول و دوم آن که به ترتیب در بهمن و اردیبهشت هستند، از دو بخش منابع درسی و منابع غیردرسی تشکیل شدهاند، ولی مرحله سوم که از آن بیشتر با عنوان «دوره تابستانی» یا «دوره» یاد میشود، بر پایه آموزشهایی است که در کلاسهای باشگاه دانشپژوهان جوان به دانشآموزان ارائه میشود.
آزمون مراحل اول و دوم از ۱۰۰ پرسش چهارگزینهای تشکیل شده است که شامل پرسشهایی از کتاب درسی و پرسشهایی از منابعی جداگانه است که هر سال معرفی میشوند و در بخش دوم این یادداشت به آنها خواهم پرداخت. تعداد سوالات درسی و غیردرسی المپیاد همواره یکسان نبوده است ولی در سالهای اخیر و با تغییراتی که در کمیته المپیاد ادبی رخ داده است، کفه سوالات غیر درسی به سوالات درسی چربیده است، به طوری که مثلا تعداد پرسشهای درسی مرحله نخست دوره ۲۴، ۶۰ سوال بوده است و در دوره ۳۰، این تعداد به ۲۵ پرسش کاهش یافته است. البته باید به این مساله هم توجه داشت که تا پیش از تغییراتی که از سال ۱۳۸۹ در کمیته المپیاد ادبی رخ داد، بخش درک ادبی و اطلاعات عمومی در آزمون مرحله نخست وجود داشت ولی در ادامه و به مرور این بخش از المپیاد حذف شده است. به نظر نگارنده، یکی از بخشهای بسیار تعیینکننده در آزمون المپیاد ادبی همین بخش بود و با حذف آن تمایز بین کسانی که خودشان، پیشتر، با ادبیات سر و کار داشتهاند، و کسانی که تنها برای المپیاد درس خواندهاند مشخص میشد. البته زحمت هر کسی که برای المپیاد مطالعه میکند، بسیار ارزشمند است، ولی اگر شاخصهای نیز وجود داشته باشد تا از طریق آن، مطالعات فردی و زحمت هر نفر هم به طریقی سنجیده شود، آزمون تا حدی از حالت مبتنی بر درسخواندن به آمیزهای از درسخواندن و دانستن تغییر شکل خواهد داد.
دانشآموزان تمام رشتهها در مقطع متوسّطه دوم میتوانند در المپیاد ادبی شرکت کنند. در ساختار آموزشی ۵-۳-۳ دانشآموزان پایه اول دبیرستان اجازه شرکت در المپیاد را نداشتند و در کنار دانشآموزان پایه سوم که سرنوشت المپیاد را مشخص میکردند، دانشآموزان پایه دوم نیز میتوانستند به صورت آزمایشی شرکت کنند. به احتمال قریب به یقین، از امسال دانشآموزان پایه دهم برای محکزدن خود و دانشآموزان پایه یازدهم برای کسب مدال به رقابت میپردازند. از بین چند هزار دانشآموزی که در مرحله نخست شرکت میکنند، حدود هزار نفر راهی مرحله دوم میشوند و از بین آنان نیز بین ۴۰ تا ۴۵ نفر برای ادامه راه در دوره تابستانی پذیرفته میشوند. در دوره تابستانی که حدوداً از اواسط تیرماه تا اواسط شهریور را شامل میشود، کلاسهایی برای دانشآموزان برگزار میشود و از مطالبی که در کلاسها تدریس شده است، و همچنین از مطالبی که خواندن آنها به دانشآموزان محوّل شده است، آزمون گرفته خواهد شد. این کلاسها گاهی تغییراتی میکنند ولی متون نظم، متون نثر، نویسندگی خلاق، ادبیات داستانی، شعر معاصر و نقد ادبی از درسهایی هستند که در این چند سال اغلب تدریس شدهاند. در پایان آزمونهای کلاسی، کمیته المپیاد ادبی مصاحبهای با هر دانشآموز خواهد داشت و نمرهای را برای او در نظر میگیرد که پس از جمعبستهشدن با نمرات آزمونهای او، تکلیف مدالهای المپیاد را مشخص میکند. ۱۲ مدال طلا برای دانشآموزانی که رشته آنها انسانی است، و ۶ مدال طلا برای دانشآموزانی که رشتهای جز انسانی خواندهاند، در نظر گرفته شده است، مشروط بر اینکه نمره آخرین طلای غیرانسانی از نمره آخرین طلای انسانی بیشتر باشد.
بخش دوم
چنانچه گفته شد، در مرحله اول و دوم که به صورت چهارگزینهای برگزار میشود، منابع به دو بخش درسی و غیردرسی تقسیم میشود و در مرحله سوم هم کلاسهای باشگاه دانشپژوهان و آزمونهای تشریحی آنها به همراه مصاحبه به فرآیند المپیاد ادبی خاتمه میدهد. در این بخش ابتدا منابع را معرفی میکنم و سپس از راههای آمادگی برای این مراحل خواهم گفت.
در ساختار ۵-۳-۳ منابع درسی مرحله اول شامل ادبیات۱و۲، زبان فارسی ۱و۲، تاریخ ادبیات۱(دوم انسانی)، عربی ۱و۲(و اغلب عربی۳ انسانی) و تا سال گذشته زبان انگلیسی ۱تا۳ میشد؛ ولی سال پیش منبع اخیر حذف شد. منابع درسی مرحله دوم، شامل ادبیات۳(انسانی)، زبان فارسی۳(انسانی)، تاریخ ادبیات ۲(سوم انسانی) و آرایههای ادبی(سوم انسانی) میشود. طبیعتاً با توجه به تغییر ساختار آموزشی کشور، و به تبع آن کتابهای درسی و چهارچوب آنها، از امسال شاهد تغییر در منابع درسی هر دو مرحله با توجه به کتابهای نونوشت خواهیم بود.
منابع غیردرسی که میتوان آنها را در سه دسته متون کهن، شعر معاصر و ادبیات داستانی جای داد، هرساله عوض میشوند، ولی تعدادی از این منابع از کتابهای یکسانی برگزیده میشود. شاهنامه، تاریخ بیهقی، غزلیات حافظ، غزلیات سعدی، مثنوی معنوی، تذکرهالاولیاء، کلیله و دمنه و گلستان سعدی از منابع پربسامد هستند. شایان ذکر است که علاوه بر آن سه دسته اصلی، هر ساله یک منبع برای عربی مرحله دوم، و تا دوره ۲۸ یک منبع هم مربوط به زبان انگلیسی معرفی میشد.
برای المپیاد ادبی چه بخوانیم و چگونه؟
در دو مرحله نخست المپیاد، تکیه اصلی مطالب بر متون کهن اعم از نظم و نثر است. در نتیجه، دانشآموزی که به ادبیات کلاسیک فارسی دلبسته است، و بر اساس علاقه خود به خواندن المپیاد ادبی ترغیب شده است، میتواند با برنامه مناسب وقت خود را به المپیاد اختصاص دهد و از آن لذت ببرد. حقیقت آن است که دانشآموزانی که بیشتر درگیر فواید المپیادیشدن بودهاند، مسیر المپیاد را به کام خود تلخ کردهاند و آن را از یک راه لذتبخش، به نقطهای که باید حتما به آن رسید تقلیل دادهاند. توصیه من به کسانی که میخواهند در المپیاد شرکت کنند، آن است که از تمام این مسیر لذت ببرند و آن را برای بودن در همان مسیر بخوانند نه برای رسیدن به برگه گواهی مدال! این نکته را بدان جهت میگویم که چه مدالداران، چه راهنیافتگان به دوره تابستانی، بخش لذتبخش المپیاد را مسیر و سالی که طی کردهاند میدانند و نه نقطه پایان کارشان. بنابرین، در گام نخست، بیچشمداشتی نسبت به نتیجه کار، باید خواند و لذت برد. اما چه باید خواند؟ به نظر من حتماً باید خواندن را در چند جهت پیش برد و هرگز اسیر تکبعدیشدن نشد. بدون خواندن متون کهن نمیتوان در المپیاد شرکت کرد. بنابرین لازم است با متونی مثل غزلیات حافظ و سعدی یا شاهنامه و تاریخ بیهقی آشنا شد و مقداری از آنها را خواند. ضمناً، باید توجّه داشت که متون کهن هم یکسان نیستند و تفاوتهای زیادی باهم دارند. به همین سبب، مناسبتر آن است که به حوزههای مختلف آنها پرداخته شود به طرزی که با متون نظم خراسانی و عراقی و تفاوتهایشان، و از سویی با متون نثر، اعم از تاریخی و ادبی و عرفانی، آشنایی نسبتاً مناسبی به دست آورد. طبیعتاً این تنوّع در بین منابع غیردرسی هر سال وجود دارد و با آمادگی پیش از اعلام منابع، میتوان راه را هموارتر کرد. به جز ادبیات کهن، مقدمات شعر نو و تحوّل آن نیز از مطالبی است که باید با آن آشنا بود. کتاب «ادوار شعر فارسی» دکتر شفیعی کدکنی برای ورود به این حوزه، منبع خوبی است. حوزه سومی که نباید از آن غفلت کرد، ادبیات داستانی است بهویژه به این دلیل که در دوره، هم درس نویسندگی وجود دارد، هم درس ادبیات داستانی و هم درس نقد ادبی. بنابرین، در مسیر آمادگی باید به این عرصهها توجه شود، اما نکتهای که بهخصوص برای مرحله اول و دوم موثّر است، تسلّط بر خواندن متون کهن و دانش خواندن آنها است و برای شروع کار میتوان به سراغ یک شرح نسبتاً خوب از یک منبع ثابت رفت. به عقیده من کتاب حافظنامه نوشته بهاءالدین خرّمشاهی برای آغاز کار مناسب است. پس از خواندن شرح ۵۰ تا ۱۰۰ غزل از آن، به همراه ارجاعاتی که داده است، به مرور به سراغ دیگر متون بروید و دانش متنی خود را در حوزههای مختلف از جمله دستور تاریخی، معانی و اصطلاحات خاص واژگان، عروض و قافیه، صنایع ادبی و دیگر حوزههای مربوط به ادبیات کهن تقویت کنید. بخشهایی از گلستان سعدی به تصحیح دکتر غلامحسین یوسفی، تاریخ بیهقی به کوشش دکتر خلیل خطیبرهبر و برخی کتابهای فارسی عمومی(مانند فارسی عمومی نوشته دکتر محمّد دهقانی)، میتوانند یک دانشآموز المپیادی را در ادامه راه یاریکنند.
بخش سوم
آنچه در دو یادداشت پیشین به آن پرداخته شد، پیرنگی از چیستی المپیاد ادبی را برای خواننده مشخص میکند. در این نوشته از شیوه انتخاب دانشآموزان المپیادی، و برنامهریزیای که باید مدارس برای آمادهساختن دانشآموزان خود داشته باشند، سخن خواهد رفت، تا بدین طریق، این نوشته بتواند هم دانشآموزان را راهگشا باشد و هم مدارس را دستگیر.
نخستین چیزی که در برنامهریزی المپیاد باید به آن توجه کرد، هدف است و پاسخ به این پرسش که «از چه نقطهای شروع میکنیم و به چه نقطهای میخواهیم برسیم؟». هدف برخی مدارس از شرکت در المپیاد، تنها تعداد پذیرفتهشدگان مرحله نخست المپیادشان-و بازداشتن آنان از ادامه راه- است تا از آن استفادههای تبلیغاتی بکنند. با چنین هدفی، که البته در آن دانشآموزان بازیگرانی برای مسئولان مدرسه هستند، تنها باید دانشآموزان را برای مرحله نخست آماده کرد و به هر آنچه منبع است پرداخت و از هر آنچه منبع نیست، شانه خالی کرد. پر واضح است که از دید من این شیوه پسندیده نیست و دانشآموزان میبایستی خود حق انتخاب راهشان را داشته باشند. در نتیجه، کاری با این شیوه نخواهم داشت و از برنامهریزی بلندمدت و هدفدار صحبت خواهم کرد.
همانطور که در بخش منابع غیردرسی بحث شد، آشنایی دانشآموزان با ادبیات کهن فارسی، مهمترین گامی است که باید در راه المپیاد ادبی بردارند و برای برنامهریزی نیز، بایستی به این حوزه بیش از دیگر ساحات ادبیات پرداخت. نیاز به توضیح نیست که این ارزشگذاری هرگز به معنای برتردانستن ذات یک حوزه بر حوزه دیگر نیست و غرض تسهیل راهی است که دانشآموز باید بپیماید. با این توضیح، مطالعه شخصی دانشآموزان از یک سو، و کلاسهایی که مدارس برای آنان برگزار میکنند از سوی دیگر، مستلزم پوششدادن ادبیات کهن و مطالب مربوط به آن است. در نقطه مقابل، ادبیات داستانی و شعر معاصر، تا جایی که بنده با دانشآموزان سر و کار داشتهام، جذابیت نسبتاً بیشتری برایشان دارد و از این مساله میتوان برای ایجاد انگیزش و البته پوششدادن بخش دیگری از المپیاد بهره برد.
برای گرفتن نتیجه مناسب و برای مطمئنبودن از یک برنامهریزی هدفمند، آغاز فرآیند المپیاد را از تابستان بسیار مناسب میدانم. اگر بحث مطالعه شخصی باشد، میتوان بر اساس همان چیزی که پیشتر گفتم، شروع کرد و اگر مدرسهای تصمیم به برنامهریزی داشته باشد، به عقیده من با حداقل ۴ تا ۶ زنگ در هفته میتوان فرآیند المپیاد را آغاز کرد و پس از معرفی منابع مرحله نخست توسط کمیته المپیاد ادبی(حدوداً اوایل آذرماه)، کلاسهای فشردهای برای پوششدادن تمام یا بخش نسبتاً خوبی از منابع ارائه کرد تا در کنار تلاش دانشآموزان، هدایت و بررسی مسیر آنان هم انجام پذیرد.
درباره نحوه آمادهسازی دانشآموزان تا پیش از اعلام منابع، که بیشک کار بسیار پراهمیت و کلیدیای است، بدون توجّه به دانشآموزان، سطح دانششان و تعداد جلسات کلاس نمیتوان برنامهای پیشنهاد داد. برای مثال اگر دانشآموزان، خود، پیشتر، با متونی مانند غزلیات حافظ یا گلستان سروکار داشته بوده باشند، میتوان با متونی نسبتاً دشوارتر مانند قصاید سبک خراسانی، یا متون نثری همچون کلیله و دمنه، کار را آغاز کرد. از سوی دیگر، اگر این آشنایی برای دانشآموزان هنوز حاصل نشده باشد، به دلیل سهولت متونی از جمله غزلیات حافظ یا گلستان سعدی، میتوان آنها را خشت اول کار قرار داد. فارغ از این، اگر مساله در درجه اول، علاقهمندسازی دانشآموزان به ادبیات کهن باشد، لازم است تا با انتخابهای هوشمندانهای از اشعار و حکایات کتابهای گوناگون، این دلبستگی و همراهی دانشآموز را به دست بیاوریم و پس از آن، با سیری که به نظرمان با فضای کلاس همراه است، راه را ادامه دهیم. بهشخصه، اگر فضای کلاس را همسو با ادبیات کهن ببینم، و اگر نیازی به ایجاد جذّابیت مضاعف در بین دانشآموزان حس نکنم، سیر تاریخی متون را از باقی شیوهها مفیدتر میدانم. خواندن اشعاری از شاعران قرون نخستین، علاوه بر آنکه نکات دستوری، بلاغی، تاریخی، سبکی و… را به دانشآموزان میآموزاند، در ترسیم ذهنیّت تاریخ ادبیاتی آنان نیز نقش پررنگی دارد.
این نوشته را با یادکرد اینکه لازمه همراهی دبیران با دانشآموزان، انعطاف آنان و آشناییشان با کلیّت ادبیات کهن است پایان میدهم. مقصود آنکه از آن جایی که زبان رسمی کشورمان فارسی است و ادبیات کهنمان نیز به زبان فارسی است، ظاهراً بیشتر فارسیزبانان یا فارسیدانان این دو را یکسان میانگارند و متاسّفانه این اجازه را به خود میدهند که چه بادانش و چه بیدانش، دست به تدریس ادبیات فارسی حتی در سطح المپیاد ادبی بزنند و بدین ترتیب یکی از سالهای مهم دانشآموزان را دستمایه خلاقیّت خود در کلاس درس کنند. حقیقت آن است که هر حوزهای نیاز به متخصّص دارد و المپیاد ادبی نیز عرصه آزمون و خطا نیست. بنابرین، فارغ از آنکه ممکن است استثنائاً کسی در دانشگاه ادبیات نخوانده باشد، ولی دانش ادبی بسیار خوبی داشته باشد، این نکته را گوشزد میکنم که دارابودن صرفاً یک مدال المپیاد، ابداً گواهی تدریس المپیاد ادبی نیست و نباید در انتخاب دبیران المپیاد تنها به مدال آنان بسنده کرد.
نویسنده مطلب : میرسالار رضوی